آری به جمهوری اسلامی؛ نه به رژیم ستمشاهی
۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی ایران است که مردم ایران با رای واحد نظام جدیدی را بر اساس آرمانهای دیرپای خود پی ریزی کردند.
به گزارش راهبرد معاصر ، عباسعلی کدخدایی سخنگو و قائم مقام دبیر شورای نگهبان به مناسبت ۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی ایران یادداشتی منتشر کرد. متن یادداشت به شرح زیر است:
باسمه تعالی
۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی ایران است. روزی که مردم ایران با رای واحد نظام جدیدی را بر اساس آرمانهای دیرپای خود پی ریزی کردند. بدون تردید ظلم رژیم ستمشاهی و جنایات بی شمار آن از جمله عوامل محرکه ای بود که اکثریت قریب به اتفاق مردم هیچ تردیدی در کنارزدن آن نداشتند.
این روزها مشغول مطالعه کتابی بودم در خصوص وضعیت نیروهای مسلح دوره طاغوت که در آن زمان شاه و سردمداران وقت بسیار به آن می بالیدند. کتاب در بر گیرنده خاطرات یکی از فرماندهان عالی رتبه ای است که پس از چهار دهه آنها را بازگو می کند. سپهبد آذربرزین دلیلی بر خلاف گفتن ندارد، نه انتظاری از جمهوری اسلامی دارد و نه نگرانی از سرزنشهای احتمالی، اگر چه ممکن است گاهی اوقات به وادی اغراق کشیده شود. با این حال خواندن آن را به همه علاقه مندان به تاریخ معاصر و مخصوصا جوانان و نوجوانانی که دوره رژیم ستمشاهی را درک نکرده و ممکن است تصویر دیگری از آن دوران در ذهن داشته باشند، توصیه می کنم. معرفی مختصری از کتاب به همراه نقل قول هایی از آن در ادامه می آید:
یک کتاب، یک نظر!
اخیراً کتاب فرماندهی و نافرمانی که بخشی از تاریخ شفاهی ایران است از سوی آقای دهباشی به من هدیه شد. من هم که اصولاً علاقه مند به کتابهای تاریخ مخصوصاً تاریخ معاصر هستم و با ولع آنها را میخوانم، مدتی مشغول خواندن این کتاب شدم. کتاب در برگیرنده خاطرات سپهبد خلبان شاپور آذربرزین است که سالها جانشین فرماندهی نیروی هوایی در دوره طاغوت بوده و البته از معتمدان شاه به نحوی که کارهای خاص مستقیماً از سوی شاه به او سپرده میشده است. اگر چه گاهی اوقات احساس میشود در بیان مطالب اغراق صورت گرفته لیکن بسیاری از آنها قرین به صحت است مگر در مواردی که گوینده اطلاعات کافی نداشته است. دلیلی هم بر خلاف گفتن گوینده در بیان واقعیات پشت پرده رژیم شاه وجود ندارد، چون نه وابستگی به جمهوری اسلامی ایران دارد و نه دیگر منتظر پست و مقامی است و البته از اینکه هر از گاهی مطالبی را نیز علیه نظام اسلامی بیان کند، ابایی ندارد.
خاطرات سپهبد آذربرزین نشان می دهد کشور در رژیم گذشته چطور به آمریکا وابستگی داشته و فرماندهان نظامی نیز از خود استقلال عمل زیادی نداشتند. به گفته او جاسوسان آمریکایی در دربار و بین فرماندهان نظامی حضور پر رنگی داشتند، به نحوی که نه تنها فرماندهان بلکه خود شاه در اداره امور ارتش اختیار چندانی نداشته اند. سپهبد آذربرزین افشا میکند که آمریکاییها بوسیله شنود مکالمات و گفتگویهای مقامات دربار و از طریق نفوذ در نزدیکان دربار، شاه و سران رژیم را کنترل میکردند. جانشین فرماندهی نیروی هوایی رژیم شاه صریحاً عنوان میکند که خرید برخی سلاحهای نظامی غالباً غیر قابل استفاده به ایران از طریق نفوذ بر فرماندهان مانند طوفانیان و پرداخت رشوه به آنها، به کشور تحمیل شده بود. او حتی افشا میکند که در آن دوران مستشاران آمریکایی، از استفاده از برخی سلاحهای پیشرفته از جمله سلاحهای لیزری با پنهان کردن آنها در انبارهای غیر مرتبط جلوگیری میکردند. سپهبد آذربرزین در میان خاطرات خود از فساد گسترده اخلاقی در بین مقامات و عدم شایستگی بسیاری از مقامات از جمله فرماندهان عالی رتبه ارتش همچون ازهاری، ربیعی، طوفانیان و ... پرده بر میدارد و واقعیات پشت پرده رژیم شاه را افشا میکند. به گفته او علیرغم ظاهر خشک و خشن نظامی فرماندهان آن دوران، بی نظمی وسیعی در نیروهای مسلح حاکم بود و مقامات در مواقع بروز بحران به آمریکا و اسرائیل متوسل میشدند و فرماندهان نظامی از خود اختیاری برای کنترل بحران نداشتند.
مطالعه خاطرات سپهبد آذربرزین که به همت آقای دهباشی تنظیم شده به جوانان و نوجوانان مخصوصاً توصیه میشود. کسانی که دوره طاغوت را ندیدهاند، ملاحظه کنند که چگونه ایران اداره میشده است و وابستگی شاه به آمریکاییها تا چه اندازه بوده و اینکه هیچکدام از سران و فرماندهان نگران مردم و کشور نبودهاند بلکه به دنبال خوشگذرانی و حیف و میل اموال مردم بوده و منافع و منابع ملی را چوب حراج زده بودند.
با هم بخشهایی از خاطرات معاون فرماندهی نیروی هوایی در دوره طاغوت را میخوانیم:
- یکی دیگر از مشکلاتی که شاه در اداره امور ارتش داشت، قبول توصیههای بی معنی سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بود. کارهای نظامی و تصمیماتی که باید برای نجات مملکت بگیرد، بدون استثنا دستورات و انتصاباتی بود که با نظر سفیر آمریکا و سفیر انگلیس ابلاغ میشد. (ص ۵۲۸)
- سالیوان (سفیر آمریکا) صبح ساعت نه شرفیاب شد، گفت مردم به خاطر او (تیمسار نصیری) به خیابان ریختهاند، تو میخواهی نخست وزیرش کنی؟ اصلاً (شاه) نپرسید چه کسی به تو گفت؟ نپرسید تو از کجا میدانی؟ مگر اینکه خودش با او مشورت کرده باشد. تمام سیستم اتاق خوابش و دفترش و محل کارش شنود گذاری شده بود. نیروی هوایی هم شنود گذاری بود. (ص ۵۳۴)
- بازار ایران میدان دلالی ارتشبد طوفانیان، سود سرشاری را برای صنایع تولیدی کارخانجات آمریکا در بر داشت و رقابت بین کارخانهها به گونه حقارت بار و پست انجام میگرفت. (ص ۲۹۶)
- ما اولین قطعه ای که رفتیم دنبالش بسازیم، دیسک های ترمز (F4) بود که من با صنایع هواپیمایی صحبت کردم، مرحوم اشعری از افسرهای خیلی خوب فنی بود. او گفت میسازم و ساخت و آورد. مستشار آمد گفت نمیتوانید استفاده کنید، گوش نکردیم، سفیر آمریکا به اعلیحضرت گفت استفاده نکنید، اعلیحضرت هم گفت سفیر گفته استفاده نکنید، بگذارید برای ذخیره جنگی. (ص ۵۶۹)
-گفتم من دیگر نمیتوانم این شرائط را تحمل کنم، این شبیه ساز ۶ میلیون دلاری را ۲۶ میلیون قرارداد بسته، این ربیعی نیز دارد هواپیمای پی ۳ میگیرد، ما هواپیمای پی ۳ نمیتوانیم بگیریم.... به او گفتم اینها زیر سر مستشار است. می دانید اعلیحضرت چه گفت؟ به من گفت برو به سفیر آمریکا بگو این مسخره بازیها چیست؟ هر وقت این را میگفت میفهمیدم یعنی چه. یعنی دیگر دخالت نکن. من که نمیرفتم پیش سفیر آمریکا. (ص ۱۸۴)
ازهاری نمونهاش بود دیگر. دو تا داماد داشت، هر دو عضو سی آی ای بودند. به علت بی کفایتی برش داشتند اما دوباره برش گرداندند و گذاشتندش رئیس ستاد ارتش، گذاشتندش نخست وزیر. (ص ۲۰۹)